جشن خوردادگان خجسته باد

جشن ها، يادگارهاي درخشان پدران و مادران بيداردل ما هستند كه در گذر تاريخ بسياري از آنها به دليل ويژگيهاي زمان و تعصبات بسيار از بين رفته و هم اكنون از آنها نمونه هايي بسيار اندك در ميان ايرانيان به چشم مي خورد. با اين حال اين نمونه هاي اندك، نشانه هايي بس بزرگند از انديشه بلند و طبع ظريف ايراني كه خداوند به اين قوم ارزاني داشته و آيين زرتشتي با پيام ها و آموزش هايش آن را آشكار ساخته است.

واژه جشن از كلمه يسنه اوستايي است با ريشه اي اوستايي به معناي ستايش كردن . بنابراين معناي واژه جشن، ستايش و پرستش است .

:همانگونه كه مي دانيد جشن هاي ايران باستان سه دسته اند :

1)جشن هاي ماهيانه 2) جشن هاي ساليانه 3) جشن هاي متفرقه

جشن خوردادگان يكي از جشن هاي ماهيانه اي است كه در روز چهارم خورداد ماه برگزار مي شود. از چگونگي برگزاري اين جشن در دوران باستان آگاهي دقيقي در دست نيست؛ اما چون خورداد به معناي رسايي و تندرستي است و در جهان مادي نگهبان آب است مي توان پنداشت كه نياكان ما در اين روز به كنار چشمه ها ، رودها و يا درياها رفته و به پرستش اهورامزدا مي پرداخته اند .

واژه اوستايي خورداد، هئوروتات است كه در زبان سانسكريت در ودا بصورت سئوروتات آمده و به معني رسايي و تندرستي است . اهورامزدا از سرچشمه بخشايندگي خويش اين فروزه را به واسطه امشاسپند هئوروتات به آفريدگان خود بخشيده تا هر پديده اي رسا گردد و رسايي و تندرستي نه تنها ويژه اين جهان است ، بلكه رسايي مينوي و تندرستي روح و روان ، هدف والاي جهانيان است .

اهورامزدا مي خواهد كه همگان به ياري امشاسپند هئوروتات از اين بخشايش مينوي و مهرباني حقيقي برخوردار گشته و هركس بتواند با نيروي رسايي و پرورش و افزايش آن در وجود خويش، داراي مقام رسايي و كمال بي زوال گردد .

محوطه‌ باستاني‌ مارليك‌ - رودبار

bia2pars.tk

در كرانه‌ شرقي ‌سفید رود رودبار، دره‌ زيبايي‌ به‌ نام‌ «گوهررود» وجود دارد. كه‌ درميان‌ آن‌ تپه‌هاي‌ كوچك‌ و بزرگي‌ از دوران‌ باستان‌ به‌ جاي‌ مانده‌ است‌. در ميان‌ تپه‌ها، پنج‌ تپه‌ مارليك‌، زينب‌بيجار، پيلاقلعه‌ و جازم‌ كول‌ مهّم‌تر و غني‌تر از ديگر تپه‌ها هستند. تپه‌ مارليك‌ يك‌ تپه‌ طبيعي‌ و صخره‌اي‌ ازسنگ‌هاي‌ سولفات‌ آهن‌ است‌. گروهي‌ از پژوهش‌ گران‌ معتقدند نام‌ مارليك‌ برگرفته‌ از مارهاي‌ انبوهي‌ است‌ كه‌ دراين‌ تپه‌ زندگي‌ مي‌كنند. گروهي‌ اعتقاد دارند كه‌ گنجينه‌ مارليك‌ به‌ قوم‌ آمارد تعلّق‌ دارد. در بررسي‌ تپه‌هاي‌ باستاني‌منطقه‌ انبوهي‌ ظروف‌ شكسته‌ سفالي‌ ديده‌ شده‌ است‌. در يكي‌ از تپه‌هاي‌ باستاني‌ دره‌ گوهررود، يك‌ گمانه‌ زني‌آزمايشي‌ به‌ انجام‌ رسيده‌ و نتيجه‌ آن‌ كشف‌ دو مجسمه‌ كوچك‌ گاو مفرغي‌، دو مهر استوانه‌اي‌، چهارده‌ دكمه‌ طلاو ديگر آثار جالب‌ توجه‌ مي‌باشد. همچنين‌ در اين‌ تپه‌، آثار ساختمان‌ چهار ديواري‌ پديدار شد كه‌ در حدود ۳۰متر مساحت‌ داشت‌ و به‌ نظر مي‌آمد آرامگاه‌ يا معبد باشد. احتمال‌ مي‌رود اين‌ تپه‌، آرامگاه‌ خصوصي ‌فرمانروايان‌ و شاهزادگان‌ محلي‌ بوده‌ است‌ كه‌ در اواخر هزاره‌ دوّم‌ و اوايل‌ هزاره‌ اوّل‌ پيش‌ از ميلاد در اين‌ منطقه‌حكومت‌ مي‌كرده‌ و مردگان‌ خود را، بنا بر سنن‌ و آيين‌هاي‌ قومي‌ به‌ همراه‌ اشياء قيمتي‌ به‌ خاك‌ مي‌سپرده‌اند. دراين‌ تپه‌ حدود ۲۵ آرامگاه‌ كشف‌ شد كه‌ در چند آرامگاه‌ بازمانده‌ استخوان‌هاي‌ انسان‌ بدست‌ آمد و در همه‌ اتاق‌ها،اشيايي‌ مانند ظروف‌ مفرغي‌، ظروف‌ سفالين‌، دكمه‌هاي‌ تزئيني‌، انواع‌ سرگرز، پيكان‌، خنجر، شمشير،مجسمه‌هاي‌ برنزي‌ و سفالي‌، سرنيزه‌ و كلاه‌خود و... پيدا شد. پارچه‌هاي‌ به‌ دست‌ آمده‌ از تپه‌ مارليك‌، نشانه‌ظهور و پيشرفت‌ صنعت‌ بافندگي‌ در هزاران‌ سال‌ پيش‌ در ايران‌، به‌ ويژه‌ در گيلان‌ هستند.
در كاوش‌هاي‌ مارليك‌ در حدود ۱۱ مُهر به‌ دست‌ آمد كه‌ خطها و نقش‌هاي‌ جالب‌ دارند. از آن‌ جمله‌، مهري ‌است‌ كه‌ روي‌ آن‌ خط‌ ميخي‌ حك‌ شده‌ است‌. به‌ گفته‌ باستان‌ شناسان‌ اين‌ مهرها به‌ هزار سال‌ پيش‌ از ميلاد مربوط‌اند. كاوش‌هاي‌ مارليك‌ يكي‌ از بي‌ سابقه‌ترين‌ كاوش‌هاي‌ جهان‌ است‌. در اين‌ كاوش‌ها، همچنين‌ انبوهي‌ جام‌هاي‌ طلا، نقره‌، مفرغ‌، موزائيك‌، و چيني‌ بدست‌ آمده‌ است‌ و در ميان‌ اين‌ جام‌ها، «جام‌ مارليك‌»بي‌ ماننداست‌ و از زر ناب‌ به‌ ارتفاع‌ ۱۸ سانتي‌ متر قالب‌ سازي‌ و ساخته‌ شده‌ است‌. نقش‌ وسط‌ جام‌، درخت‌ زندگي‌ است ‌و در دو سوي‌ درخت‌ دو گاو بال‌ دار ديده‌ مي‌شود و در كف‌ جام‌، يك‌ گل‌ تزئيني‌ زيبا نقش‌ شده‌ است‌.

www.bia2pars.tk

 

 

که ايران همی قلب و خون من است

به نام خداوند جان و خرد                                 به کوروش به آرش به جمشيد قسم

 

به نقش و نگار تخت جمشيد قسم                   که ايران همی قلب و خون من است

 

 گرفته ز جان از وجود من است

 

  

 

 

کورش بزرگ 

فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک سپارند تا اجزای بدنم خاک ایران را تشکیل دهد . گزنفون

 

 

داریوش بزرگ

 

خداوند این کشور ( ایران ) را از گزند دشمن - دروغ و خشکسالی محفوظ دارد

 

 

نظامی گنجوی 

 

همه عالم تن است و ایران دل             نیست گوینده زین قیاس خجل

 

 

فردوسی بزرگ خداوندگار تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین 

 

سیاوش منم نه از پریزادگان                      از ایرانم از شهر آزادگان

 

 که ایران بهشت است یا بوستان               همی بوی مشک آید از بوستان

 

 

خاك بي‌همتا

 

كجايي اي ديار دور ، اي گهواره‌ي ديرين !                  كه از نو ، تن به آغوشت سپارم در دل شب‌ها

 

به لالاي نسيمت كودك‌آسا ديده بربندم                     به فرياد خروست ديده بردارم ز كوكب‌ها

 

سپس ، صبح تو را بينم كه از بطن سحر زايد.                  ديار دورِ من ، اي خاك بي‌همتاي يزداني

 

 

 www.tarikhblog.blogfa.com

 

هخامنشيان چك مي كشيدند

 

تهران _ میراث خبرگروه فرهنگ، آرزو رسولي: چك از دستاوردهاي بانكداري است و قديمي‌ترين شواهدي كه از چك و بانكداري در دست است، به دوره هخامنشيان مي‌رسد.
به گفته دكتر «شيرين بياني»، تاريخ‌نگار، بانكداري در دوره پيش از اسلام، به خصوص دوره ساساني اهميت زيادي داشته است. مراكزي همچون بانك‌هاي امروزي وجود داشته‌اند و در آنها كارهاي بانكي از قبيل قرضه، برات، چك و ... صورت مي‌گرفته است. قديمي‌ترين شكل بانكداري را در بين‌النهرين در دوره هخامنشيان سراغ داريم كه عمده ترين مركز سكونت يهوديان بود و در آنجا يهوديان عهده‌دار امور بانكداري بودند. مداركي هم از اين ناحيه به دست آمده كه كاملا حكم چك دارد. كلمه «بانك» هم در آن زمان مصطلح بود و لغت «چك» نيز از همان زمان متداول شده كه تا امروز باقي مانده است. در نوشته‌هاي دوره ساساني به زبان پهلوي لغت چك را داريم و همين واژه از ايران به زبان‌هاي ديگر جهان راه يافته است. مسلما چك در طول تاريخ روندي داشته است اما سير روند آن را نمي‌دانيم. از ديگر امور مهم بانكي، برات است. برات چيست و از چه زماني در ايران متداول شد؟
دكتر شيرين بياني كه تخصص وي بيشتر تاريخ دوره مغول است، توضيح مي‌دهد كه برات همان حواله است.
در دوره مغول، از مركز يا از مراكز ايالات «برات» مي‌نوشتند و آن را به دست ماموراني مي‌دادند. اين ماموران با در دست داشتن حواله مورد نظر موظف مي‌شدند باج يا عوارض يا وجه نقدي يا جنسي از كسي يا سازماني يا جايي بگيرند. به اين حواله برات مي‌گفتند.
برات همچون موارد ديگر در دوره مغول روند خطرناكي پيدا كرد. هر دولتمدار يا محصل مالياتي مي‌توانست برات بنويسد. به اين ترتيب، يك نفر ممكن بود از يك دايره يا شخص به خصوص چندين برات دريافت كند و موظف شود مطالبات مختلف جنسي يا نقدي اين برات‌ها را پاسخگو باشد.
اين مساله مثل موارد ديگر موجب اغتشاش‌ شد تا سرانجام با اصلاحات غازان‌خان يا به عبارتي اصلاحات خواجه رشيد‌الدين فضل‌الله مسائل مربوط به برات را سامان داد.
دكتر بياني معتقد است اين اصلاحات را در واقع بايد اصلاحات خواجه ناميد. خواجه رشيد‌الدين فضل‌الله كه از زمان گيخاتو ارج و قربي بلند‌پايه نزد شاه يافته بود، در زمان سلطنت غازان‌خان تصدي كارهاي خطير را عهده‌دار شد و سرانجام به مقام وزارت رسيد. وي كه در علم و ادب و ملك‌داري سرآمد بود، در زمان صدارت اصلاحاتي را تنظيم كرد كه بسيار مهم بود اما به نام سلطان وقت به اصلاحات غازاني معروف شد.
يكي از اين اصلاحات كه در امر اجتماع و اقتصاد تاثير فراواني داشت، محدود كردن استفاده از برات بود. وي استفاده از برات را قانونمند كرد و مشخص كرد كه كدام سازمان‌هاي دولتي يا مالياتي اجازه صدور آن را دارند. مجازات‌هاي خيلي سختي را هم براي تخلف از اين امر در نظر گرفتند. اگر كسي غير از افرادي كه مجوز داشتند ، برات صادر مي‌كرد، به مرگ محكوم مي شد. مامور مالياتي ( بيتكچي ) هم كه برات غير مجاز را نوشته بود، به قطع دست محكوم مي‌شد. اين مجازات‌ها واقعا هم اتفاق افتاده است و به گفته دكتر بياني، تمام اين موارد در «جامع ‌التواريخ» اثر بسيار مهم خواجه رشيد‌الدين فضل‌الله همداني در تاريخ مغول، ضبط است.
پس از اين اصلاحات، برات به معني واقعي كلمه به كار رفت و محصلان مالياتي يا ديوان استيصاء يا هر جاي ديگر در مواقع جنگ يا صلح برات مي‌نوشتند و مي‌فرستادند و كسي كه برات را دريافت مي‌كرد بايد موارد خواسته شده را مي‌فرستاد.
رواج پول كاغذي و برات و چك و شركت‌هاي تجاري مشابه با شركت هاي مضاربه‌اي در دوره مغول نشان مي‌دهد اين دوره از دوره‌هاي رونق بازرگاني در طول تاريخ بوده است. در اين دوره، جاده مهم ابريشم كه چين را به اروپا متصل مي‌كرد و بسياري جنگ‌ها بر سر اين جاده شد، براي نخستين بار تحت يك حكومت واحد درآمد. به دنبال آن، دادوستدهاي اقتصادي از راه اين جاده صورت گرفت كه بسيار براي مغولان اهميت داشت. همچنين مراودات فرهنگي بسياري از اين مسير انجام شد كه همه اين عوامل در پيشبرد اقتصاد و فرهنگ موثر بود.

نقش برجسته ی ساسانی

 
نقش برجسته ی ساسانی در ایالت بغلان افغانستان
 
 
نقش برجسته ی ساسانی در ایالت بغلان افغانستان


سابقه:

در زمستان سال 2003 با پشتیبانی انجمن ( گروه ) حامی میراث فرهنگی افغانستان Spach هیاتی به سرپرستی دکتر جاناتان لی Dr. Jonathan Lee ، متخصص در تاریخ افغانستان، به دهکده ای در حومه ی پل خمری Pul-i-Khumri ( واقع در ایالت بغلان افغانستان )، جهت تعیین دقیق محل حجاری هایی که طبق شایعات در آن ناحیه واقع بود اعزام شد، دکتر لی پیش از آن عکسهایی از این نقش برجسته را دیده بود. آنها توسط یک گزارشگر شبکه ی BBC در لندن که به وسیله ی مقامات رسمی وزارت فرهنگ و اطلاعات در ایالت بغلان راهنمایی شده بود به دکتر لی تحویل داده شده بودند.

دکتر لی بی درنگ تشخیص داد که اگر گزارشها از موقعیت آن نقش برجسته به درستی ارائه شده باشند موضوع حتما میبایست برای تاریخ و باستان شناسی افغانستان بسیار پر اهمیت باشد.

دکتر لی در امتداد یک راه خاکی دست انداز راهی دهکده ی شمرق Shamarq تقریبا در فاصله ی 45 دقیقه ای پل خمری ( مرکز ایالت بغلان Baghlan ) شد. پل خمری تقریبا در فاصله ای مساوی مابین محل حجاری و پرستشگاه بزرگ کوشان Kushan که توسط کانیشکا Kanishka در سرخ کتل بنا شده است واقع شده.

حجاری مذکور در فاصله ی چند دقیقه ای از دهکده و بر روی اولین ردیف از سه تراس طبیعی که ساختاری سنگی دارند قرار گرفته است.

فروهر یعنی چه ؟

نیاکان ما از چند هزار سال پیش دریافته بودند که هر انسان زنده از تن، جان، روان، وجدان و فروهر (Fravahr) سرشته شده که پویندگی و بالندگی انسان از کوشش و جوشش آن‌هاست.

فروهر از دو واژه‌ی “فره” به معنی جلو، پیش و “وهر” یا ورتی به معنی برنده و کشنده درست شده است و شاید بتوان گفت از نظر زندگی، فروهر بزرگترین و باارزش‌ترین جزء وجود انسان است ، چون پرتوی از هستی بی‌پایان اهورامزداست که انسان را به‌سوی رسایی رهنما می‌شود و وظیفه‌ی پیش‌بری و فرابری، برای انسان به برترین پایه‌ی هستی را داراست. و پس از مرگ با همان پاکی و درستی به اصل خود (اهورامزدا) می‌پیوندد.

امروزه نگاره‌ی زیر بین زرتشتیان نمایانگر شکل فروهر است و به‌عنوان نشانواره‌ی دین زرتشتی به‌کار می‌رود. این نگاره، گذشته‌ی چندین هزارساله داشته و شبیه آن در جاهای دیگر و نزد قوم‌های دیگری دیده شده است ولی شکل کنونی آن در کتیبه‌های هخامنشی بالای سر پادشاهان دیده می‌شود.

 تصویر فروهر

هر پاره‌ای از نگاره‌ی فروهر یادآور اهمیت و مسولیت فروهر در زندگی است:

1-      سر: سر فروهر به‌صورت مردی سالخورده است تا با دیدن آن به‌یاد آوریم که فروهر مانند بزرگان و افراد مسن ما را راهنمایی می‌کند.

2-      دست‌ها: دست‌های فروهر به‌طرف بالاست به‌خاطر آنکه همیشه به اهورامزدا توجه داشته باشیم.

 در دست فروهر حلقه‌ای وجود دارد که آن‌را نشانه‌ی احترام به عهد و پیمان می‌دانند.

3-   بال‌ها: بال‌های فروهر باز است. چون با دیدن بال‌های باز، ذهن انسان متوجه پرواز و پیشرفت شده و از دیدن این دو بال باز فورا به یاد می‌آورد که فروهر او را به‌سوی پیشرفت و سربلندی راهنمایی می‌کند.

همچنین هر بال خود دارای سه بخش است که نشانه‌ی اندیشه‌نیک، گفتار نیک و کردار نیک بوده و با دیدن این سه بخش آگاه می‌شویم که هرگونه پیشرفتی باید از راه درست یعنی به‌وسیله‌ی اندیشه و گفتار و کردار نیک انجام شود.

4-   دایره میان شکل: دایره خطی‌ است منحنی که از هر نقطه‌ی آن شروع کنیم باز به همان نقطه خواهیم رسید. منظور از این دایره در میان فروهر، نشان‌دادن روزگار بی‌پایان است. به این معنی که هر عمل و کرداری که در این زندگی (روی دایره) صورت گیرد نتیجه‌ی آن در همین دنیا متوجه انسان است و اثر آن باقی خواهد ماند. (باز به همان نقطه از دایره خواهد رسید). و در جهان دیگر روان از پاداش یا جزای آن برخوردار خواهد شد.

5-   دامن: دامن فروهر از سه قسمت به‌وجود آمده که نشانه‌ی اندیشه و گفتار و کردار بد است . از مشاهده‌ی این سه بخش درمی‌یابیم که همواره باید اندیشه و گفتار و کردار بد را به زیر افکنده، پست و زبون سازیم. (همانطور که دامن در زیر قرار دارد)

6-   دو رشته‌ی آویخته: این دو رشته نشانه‌ی سپنتامینو (مینوی خوب) و انگره‌مینو (مینوی بد) است که همیشه ممکن است در اندیشه‌ی انسان ظاهر شوند . وظیفه‌ی هر زرتشتی این است که خوبی را در اندیشه‌ی خود قرار داده و بدی را از آن دور کند (نیک بیندیشد).

تاریخچه «سرود ملی» در ایران

 


سرود «ای ایران» دقیقا در ۲۷ مهر ماه سال ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی (دانشکدۀ افسری فعلی) و در حضور جمعی از چهره‌های فعال در موسیقی ایران متولد شد. شعر این سرود را «حسین گل گلاب» استاد دانشگاه تهران سروده بود، و از ویژگی‌های آن، اول این است که تک‌تک واژه‌های به کار رفته در سروده، فارسی است و در هیچ‌یک از ابیات آن کلمه‌ای معرب یا غیر فارسی وجود ندارد. سراسر هر سه بند سرود، سرشار از واژه‌هاى خوش‌تراش فارسى است. زبان پاكیزه‌اى كه هیچ واژه بیگانه در آن راه پیدا نكرده است، و با این همه هیچ واژه‌اى نیز در آن مهجور و ناشناخته نیست و دریافت متن را دشوار نمى‌سازد.

دومین ویژگی سرود «ای ایران» در بافت و ساختار شعر آن است، به‌گونه‌ای که .... بقیه در ادامه مطالب

ادامه نوشته