سلام دوستان ... امروز هم با با یک کد دیگه در خدمتتون هستم ... لطفا همه شما این کد را در وبلاگهای خود قرار دهید تا مخالفت تمام وبلاگ نویس های ایرانی برای همه آشکار شود ...

برای پیوستن به این حرکت جمعی وبلاگ نویسان ، کافیست کد زیر  لوگو را در تگ BODY قالب وبلاگ کپی کنید تا این لوگو در گوشه وبلاگ شما نمایش داده شود.

مولانا

 

 

tarikhblog.blogfa.com

ما ایرانی هستیم و از نژاد آریایی به گواهی تاریخ با فرهنگ و تمدنی که قدمت ۲۵۰۰ ساله دارد قدمت ایران و ایرانی که به ۲۵۰۰ سال گذشته برمی گردد چطور ممکن است باریچه ی دست کشوری شود که قدمتش حتی به سن اسطوره های ایران و ایرانی نمی رسد ....

همانطور که می دانیم سینما و حرفهایش تاثیر بسیار زیادی بر روی اذهان عمومی خواهد گذاشت .... ایران یکی از کشورهای فیلمساز جهان است و شاید بعد از هالیوود و بالیوود ایران رتبه ی سوم فیلمسازی را در جهان نصیب خود کرده باشد .... اما متاسفانه باید اعتراف کرد که این رتبه را نه بخاطر مضمون فیلمهایی که ایرانی را می شناساند بدست آورده بلکه بخاطر فیلمهایی که جزء گفتن معضلات جامعه ( البته با این توضیح که هدف رفع آن است ) و مشکلات ایران چیز دیگری ندارد ، بدست آورده .... کاش فیلمسازان ایرانی کمی در ساخت فیلمهایشان سیاست به خرج می دادند .... کاش قبل از اعتراض به هالیوود و فیلم موهن ۳۰۰ که با جرات دست در تاریخ هم برده و ایران و ایرانی را به بدترین شکل ممکن نشان داده ، به سینمای خودمان و گذشته اش و فیلمهای برترش نگاهی بیاندازیم .... تا بحال به این موضوع فکر کرده اید که اگر بودجه ای که برای ساخت فیلمهایی مثله دوئل یا سیزده گربه روی شیروانی هزینه شده را برای ساخت فیلمی تاریخی که بتواند سندی برای اثبات تاریخ ایران و ایرانیان باشد بکنند دیگر کشور نوپایی که فقط قدرت دارد به خود اجازه نمی دهد دست در تاریخ ببرد ....

هر کدام از ما ایرانیان و ما آریایی ها در مقابل هویت خودمان مسئولیم .... ما از هویت خودمان دفاع می کنیم و به پا می خیزیم تا بتوانیم به آنهایی که ما آریایی ها را وحشی صفتانی بیش جلوه ندادند ثابت کنیم آریایی هستیم و به هیچ قدرتی اجازه ی تحریف در تاریخمان را نمی دهیم ....

این متن اعتراضیه تقدیم به تمام آریایی هایی که می دانند و دوست دارند به همه بفهمانند که ایران و ایرانیان حتی با تلاش بسیار آنها برای از بین بردن حیثیت ایران و ایرانی باز هم ظاهر و خوی منش ایرانیان و همچنین قدرت و فرماندهی و راهبری نظامی فرماندهان ایرانی و از همه مهمتر صلح طلب بودن ایرانیان و پرهیز از غارت و تخریب و کشتار در سرزمین های تحت سلطه باز هم در تاریخ جهان ماندگار است و هرگز بازیچه ی دست آمریکایی صفتان قرار نمی گیرد ....

ما همه ی ایرانیان در همه جای جهان به پا می خیزیم و در مقابل توهین و تحریف فیلم ۳۰۰ در تاریخ تمدن ۲۵۰۰ ساله ی ما از هویتمان دفاع می کنیم و می گوئیم ایران و ایرانیان هرگز و هرگز جزء بی همتایی در خوی منش - قدرت - صلح طلب بودن و حتی نوع لباسش چیزه دیگری در تاریخ بجا نگذاشته است ....

سازندگان فیلم ۳۰۰ کاش کمی سعی در بالا بردن اطلاعات خود می کردند و حداقل از سنگواره ها و مقدار کمی بازمانده ی آن دوره برای ساخت فیلمشان استفاده می کردند و حداقل متوجه لباس و نوع پوشش خشایار شاه می شدند ....

 

cinemapars.com

توضیح مختصری که درپست قبل هم زده بودم .....

تاریخ !
داریوش بزرگ پس از 36 سال سلطنت در دی ماه 486 پیش از مبلاد درگذشت و جایش را به پسر 35 ساله‌اش خشایارشاه یا خشیارشا (خشئی ارشه) داد که مادرش آتوسا ، دختر کوروش بزرگ بود. خشایارشا شاهزاده‌ای تحصیل‌کرده ، خوش‌اندام و زیباروی بود. ابهتی که کوروش و داریوش برای دستگاه سلطنت ایران به وجود آورده بودند ، خشایارشا را نیز در نظر ایرانیان و اقوام زیر سلطه در همان شکوه کوروش و داریوش قرار داد.
دوران داریوش و خشایارشا ، دوران آغازین شکوفایی تمدن یونان بود و یونانیان نیز می‌رفتند که جایگاه خودشان را در تمدن جهانی مشخص سازند. شماری از نویسندگان یونانی در دهه‌های بعد از داریوش و خشایارشا در جستجوی راهی برای ایجاد یک هویت ویژه برای اقوام یونانی داستان‌های حماسی مقاومت یونان در برابر ایران عهد داریوش و خشایارشا را ساختند و نشر دادند ، این نوشته‌ها بعدها برای یونانیان ماند تا گواه عظمتی برای آتن و و یونان آن روزگار باشد و یونانیان و غربیان بتوانند بگویند که اگر ایران «بوده است» ، ما هم «بوده ایم».

داستان‌هایی که یونانیان آن زمان درباره بودن خودشان ساختند ، هر چه بود ، شنیدنش برای یونانی‌ها دلکش بود. نویسندگان غربی نیز که مثل یونانیان آن روزگاران علاقه دارند ، که یونان را محور تمدن بشری معرفی کنند ، این داستان‌ها را با شاخ و بال بسیار زیادی در کتاب‌های تاریخی می نویسند و برای اثبات آنها دلیل و شاهد عقلی می‌تراشند.

نکته جالبی که در بسیاری از نوشته‌های این مورخان غربی به چشم می‌خورد این است که گویا با استواری آتن در برابر ایران تمدن غربی نجات یافت. مانند اینکه دولت هخامنشی با تمدن بشری در ستیز بود و چون نتوانست با آتن کاری بکند ، تمدن آتنی از تخریب رهید تا برای بشریت باقی بماند. و از این جالبتر آنکه می‌بینیم عموم مورخین غربی قرن ما دولت هخامنشی را می‌ستایند و اعتراف دارند که دولت ایران از تمدن بشری پاسداری کرد و فرهنگ خاورمیانه‌ای در دوران هخامنشی متحول گردید و به اوج ارتقا رسید ، ولی وقتی به یاد یونان می‌افتند به یکباره سخنانشان عوض می‌شود. این دولت پاسدار تمدن بشری ، چه خطری برای تمدن یونانی داشت ، موضوعی است که باید از این خودشیفتگان پرسید و پاسخش را نزد خود آنها یافت.

در سال 480 پیش از میلاد ، خشایارشاه به یونان لشکر کشید ، داستان لشکرکشی خشایارشا را داستان‌پردازان یونانی چنان پرداخته‌اند که گویا خشایارشاه تمام آسیا را بر ضد شهر آتن بسیج کرده بوده است. هرودوت برای انکه بنمایاند که آتن خیلی اهمیت و ابهت داسته ، این داستان را در کتاب هفتم تاریخش به تفصیل شگفت‌آور و دل‌انگیزی به رشته نتحریر درآورده است. او بندهای 305 و 310 کتابش را به آمار سپاهیان ایران اختصاص داده و می‌نویسد که شمار ناوهای خشایارشا در این جنگ افزون بر 5200 فروند بوده و افراد نیروی دریایی‌اش از 517 هزار نفر بیشتر بودند ، کل تعداد جنگندگان خشایارشا از نیروی زمینی و دریایی که در داستان دلکش هرودوت به جنگ آتن بسیج شده بودند بالغ بر 2 میلیون و 317 هزار نفر بود ، که یک میلیون و هفتصد هزار نفرشان افراد پیاده‌نظام بودند.

هرودوت آنقدر در فکر بزرگ جلوه دادن لشکرکشی خشایارشا و اهمیت تراشیدن برای نیروی آتن بوده که با وجود آنکه مردی با تجربه و دقیق بوده ، فراموش کرده بوده که فکر کند چنین انبوهی از انسان‌ها چگونه قادر بوده خواربار مورد نیازش را در سرزمین کوچکی چون کرانه‌های دریای ایژه و غرب آسیای صغیر تأمین کند.

نبرد ترموپیل و تصرف آتن
به ابتکار خشایارشاه پلی از قایق بر روی بغاز داردانل ساختند که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن عبور کرده و وارد خاک یونان شود. در ابتدا خشایارشاه با پادشاه کارتاژ(Carthage)صلح کرد تا وی یونانیان را همراهی نکند. علاوه بر این، تعداد زیادی از یونانیان به ارتش خشایارشاه پیوستند از جمله مردم منطقه تسالی(Thessaly) اما در همین هنگام طوفانی سهمگین وزید و به کشتی‌های ایران خسارت وارد کرد. سرانجام در دریای آرتمزیوم(Artemisium) بین کشتی‌های دو سپاه جنگ درگرفت و یونان شکست خوردند. نبرد دیگر در تنگه ترموپیل(Thermopylae) در گرفت که به علت تنگی جا نیروی ایران با مقاومت آتنی‌ها و اسپارتی‌ها که برای نخستین بار باهم متحد شده بودند مواجه شد. سرانجام یک یونانی به ایرانیان که در آستانه شکست بودند راهی را معرفی کرد که به پشت تنگه می‌رفت. یونانیان با آگاهی از این خیانت گریختند و فقط لئونیداس(Leonidas)(حاکم اسپارت) بهمراه سیصد اسپارتی برجای ماندند و همگی کشته شدند. سپاه ایران بعد از این جنگ آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی معبد آکروپولیس و خانه های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند.